سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 158041

  بازدید امروز : 6

  بازدید دیروز : 5

نجم الدین علامه حسن حسن زاده آملی

 
 
نویسنده: مهدی نوروزی ::: دوشنبه 87/6/18::: ساعت 12:15 صبح

 

إلهی، از من و تو گفتن شرم دارم؛ «أنتَ أنتَ».

إلهی، نه خاموش می توان بود و نه گویا؛ در خاموشی چه کنیم،‌ در گفتن چه گوییم؟

إلهی، تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد، آن که را دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟

إلهی، عبادت ما قُرب نیاورده بُعد آورده است،که (وَیلٌ للمُصَلّین* الّذینَ هُم عَن صلاتِهِِِِم ساهُون!- ماعون/5-4)

إلهی، کامم را به حلاوت تلاوت کلامت شیرین بدار!

إلهی، داغ دل را نه زبان تواند تقریر کند  و نه قلم یارد به تحریر رساند؛ الحمدلله که دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است.

إلهی، محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است، که آن اثر است نه این؛ با این که إعداد است و علیت و معلولیت نیست، پس محبت تو به ما که علّت مطلق مایی تا چه اندازه است؛ (یحِبُّهُم- مائده/54) کجا و (یحِبُّونَهُم- بقره/165) کجا؟!

إلهی، از کودکان چیزها آموختم، لاجرم کودکی پیش گرفتم.

إلهی، چون است که چشیده ها خاموشند و نچشیده ها در خروش؟

إلهی، از شیطانِ جنّ بریدن دشوار نیست، با شیطانِ إنس چه باید کرد؟

 

إلهی، خوشدلم که از درد می نالم، که هر دردی را درمان نهاده ای.

إلهی،‌ در خلقت شیطان که آن همه فواید و مصالح است، در خلقت ملَک چه ها باشد؟

إلهی، دیده را به تماشای جمال خیره کرده ای، دل را به دیدار ذوالجمال خیره گردان!

إلهی، خنک آن کس که وقف تو شد!

إلهی، شکرت که دولت صبرم دادی تا به مُلْکَت فقرم رساندی.

إلهی، شکرت که از تقلید رَسْتَم و به تحقیق پیوستم.

إلهی، تو پاک آفریده ای، ما آلوده کرده ایم.

إلهی، پیشانی بر خاک نهادن آسان است، دل از خاک برداشتن دشوار است.

إلهی، ظاهر ما اگر عنوان باطن ما نباشد، در «یوَمَ تُبْلَی السَّرائر» چه کنیم؟

إلهی، شکرت که کورِ بینا و کرِ شنوا و گنگِ گویایم.

إلهی،‌ درویشانِ بی سر و پایت در کنج خلوت، بی رنجِ پا سیرِ آفاقِ عوالم کنند،‌ که دولتمندان را گامی میسّر نیست.

إلهی، اگر گُلم یا خارم از آنِ بوستان یارم.

إلهی، انسان ضعیف کجا و حمل قولِ ثقیل کجا.

إلهی، چگونه دعوی بندگی کنم که پرندگان از من می رمند و دَدان رامم نیستند.

إلهی، گرگ و پلنگ را رام توان کرد، با نَفْسِ‌ سرکش چه باید کرد؟

إلهی، چگونه ما را مراقبت نباشد، که تو رقیبی؛ و چگونه ما را محابست نبوَد که تو حسیبی.

إلهی، حلق? گوش من، آن دُرّ ثمینِ «أنا بدّک اللازم یا موسی».

إلهی، علف هرزه را وجین توان کرد،‌ ولی از تخم جرجیر خس نروید.

إلهی، حقّ محمد و آل محمد بر ما عظیم است؛ «اللهم صلّ علی محمّدٍ وَ آل محمّد!»

إلهی، نهرْ بحر نگردد، ولی تواند با وی پیوندد و جدولی از او گردد.

إلهی، چون در تو می نگرم،‌ رعشه بر من مستولی می شود؛‌ پشه با باد صرصر چه کند؟

إلهی، دیده از دیدارِ جمال لذّت می برد و دل از لقای ذوالجمال.

إلهی، انسان را قِسطاس مستقیم آفریده ای،‌ افسوس که ما در میزان طغیان کرده ایم.

إلهی، نعمت ارشادم عطا فرموده ای، توفیق شکر آن را هم مرحمت بفرما!

إلهی، عروج به ملکوت بدون خروج از ناسوت چگونه میسّر گردد؛ «یا مَن بِیدِهِ مَلَکوتُ کُلِّ

شیءٍ‌ خُذْ بِیدی.»

إلهی، به سوی تو آمدم، به حقّ خودت مرا به من برمگردان!

إلهی، اگر بخواهم شرمسارم، و اگر نخواهم گرفتار.

إلهی، ظاهر که این قدر زیباست، باطن چگونه است؟

إلهی، آخرِ خودت را در حق ما اوّل بفرما، که آخرین شکایت را أرحم الراحمین فرماید.

إلهی، فرزانه تر از دیوان? تو کیست؟

إلهی، دولت فقرم را مزید گردان!

إلهی، شکرت که فهمیدم که نفهمیدم.

إلهی، گریه زبان کودک بی زبان است، آنچه خواهد از  گریه تحصیل می کند. از کودکی راهِ کسب را به ما یاد داده ای، قابل کاهل را از کامل مکمّل چه حاصل؟

إلهی، یک شوریده، جهانی را می شوراند؛ این شوخ دیده را شوریده تر کن!

إلهی، نبودم و خلعت وجودم بخشیده ای؛‌ خفته بودم و نعمت بیداری ام عطا کرده ای؛ تشنه بودم و آبِ حیاتم چشانده ای؛‌ متفرق بودم و کسوت جمعم پوشانده ای؛ توفیق دوام در صلاتم هم مرحمت بفرما که (الّذین هُم علی صلوتِهِم دائمون- معارج/23)، کامروا هستند.

إلهی، مصلی کجا و مناجی کجا؛ تالی فرقان کجا و اهل قرآن کجا؛ خنک آن که مصلی مناجی و تالی فرقان و اهل قرآن است!

إلهی، عارف را با عرفان چه کار، عاشقْ معشوق بیند نه این و آن.

إلهی، توانگران را به دیدن خانه خوانده ای، و درویشان را به دیدار خداوند خانه؛ آنان سنگ و گل دارند، و اینان جان و دل؛ آنان سرگرم در صورتند و اینان محو در معنا؛ خوشا آن توانگری که درویش است!

إلهی، قیس عامری را لیلی، مجنون کرد، و حسن آملی را لیلی آفرین؛ این آفریننده دید، و آن آفریننده را در آفریده، بر دیوانگان آفرین!


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


نجم الدین علامه حسن حسن زاده آملی

مهدی نوروزی
آقای حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان و راهی را که حسن زاده در پیش دارد خاک آن توتیای چشم طباطبایی. (علامه طباطبایی)
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

بایگانی

 

اشتراک