سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 157990

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 16

نجم الدین علامه حسن حسن زاده آملی

 
 
نویسنده: مهدی نوروزی ::: دوشنبه 87/6/18::: ساعت 12:24 صبح

 

إلهی، حرم بر نامحرم حرام است،‌ محرم چرا محروم باشد.

إلهی، به امروز و فردا، نه کار امروز رسیده شد نه فردا؛ چه کنیم با (کُلُّهُم آتیهِ یوم القیمةِ فرداً- مریم/59)

إلهی، بَدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد به خوبان.

إلهی، جهان زندان رندان است، و جهانبان بهشت آنان؛ ما را با رندان بدار!

إلهی، قاسم که تویی، کسی محروم و مغبون نیست.

إلهی، با دَدان بتوان به سر بردن، با دونان چه باید کرد؟

إلهی، چه عذابی از حجاب سخت تر است؛ به حقّ خودت از جهنم حجابم وارهان!

إلهی، توبه از گناه آسان است،‌ توفیق ده که از عبادتمان توبه کنیم!

 

إلهی، حسن آملی، مالامال آمال بود، در راه یک أمل همه را پایمال کرد. «یا منتهی أمل الآملین»، دیگر خود دانی.

إلهی، شکرت که می گویم شکرت.

إلهی، اگر آخرم مثل اوّلم نباشد، بدا به اوّل و آخرم.

إلهی، خلقی در ناسوت موغّلند و جمعی به مثال متلذذند وقلیلی در ملکوت مبهوت؛‌ «سُبحانَک ما أعظم خلقک و أمرک؟!»

إلهی، از نام بردن انبیاء و ملائکه شرم دارم که با کدام زبان،‌ با نام تو چه کنم که فرموده ای: «عَظَّمَ أسْمائی» و با تلاوت کتاب تو چه که (لا یمَسُّهُ الاّ‌ المُطَهَّرونَ- واقعه/79)

إلهی، «لَولا الشّیطان لَبَطَلَ التَّکلیف، سُبحانَک ما أحسنُ صُنْعُک.»

إلهی، شکرت که پریشانی به مقام یقین رسیده است.

إلهی، شکرت که از تنهایی و خلوت لذّت می برم؛ چه، تنها از خلوت وحشت دارد.

إلهی، به کبریائیت سوگند که از ثیاب فقر فخر دارم و از فاخر شرم، که در آن همرنگ بینوای دلشکسته ام و در این، بیم دل شکستن است؛ چه کنم که در این أوان بی اساس «لَولا الّباس لاَالْتَبَسَ الأمر علی أکثر الناس.»

إلهی، لذت گرسنگی را در کامم برکت ده!

إلهی، حشر با عالَم خیال که این قدر لذیذ است، حشر با عالَم عقل چه خواهد بود.

إلهی، آمدم ردّم مکن، آتشینم کرده ای سردم مکن!

إلهی، اگر تا قیامت برای یک صغیره استغفار کنم، از شرمندگی تقصیر بندگی به در نخواهم شد.

إلهی، سخن در عفو و رحمتت نیست، گیرم که تو ببخشایی ام، من از شرمندگی چه کنم؛ تو خود گواهی که از استغفار شرم دارم.

إلهی، استغفار خواستن غفران توست، با خاطر? گناه چه کنیم؟

إلهی، چه باید کرد که گناه فراموش شود، وگرنه با یاد گناه اگر برانی، شرمنده، و اگر نوازی شرمنده ترم.

إلهی، دیگر از بهشت لذت نتوانم برد، چه، عفو احسان در ازای جرم و عصیان، انفعال بیشتر آورد، مگر جنّت لقا نصیب شود که در حضور تام، جز تو فراموش شود.

إلهی، ماهِ مبارک 1390 هـ . ق. را حرام کردم، که نه قدرِ روزه را دانستم و نه قدرِ قدر را؛‌ نه قرآن خواندم و نه سحر داشتم و نه سهر. در لیلةُ الجوائز جز شرمساری چه می برم. خوشا به حال صائم که «لَهُ فَرحَتان حین یفطِر و حینَ یلقی رَبَّه»، بدا به حالم که «لی حُزنَتان».

بارالها، آهم جهنم سوز است.


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


نجم الدین علامه حسن حسن زاده آملی

مهدی نوروزی
آقای حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان و راهی را که حسن زاده در پیش دارد خاک آن توتیای چشم طباطبایی. (علامه طباطبایی)
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

بایگانی

 

اشتراک